Yay

میدانید چیِ آبان خوب است؟ 

تمام شدنش :]

Haha

No one in the history of torture was ever tortured like the torture you'll be tortured with.

?I'm sorry! Did my back hurt your knife

چشم هایت را ببند،

این خواب ها تا سی ثانیه ی دیگر کابوست میشوند! 

انقد بدم میاد از انتخابِ عنوان :|

برای تولد بعضی آدم ها نباید کتاب و ساعت و لباس و گردنبند و گوشی و ماشین و خانه خرید

توالت باید خرید برایشان

تا زندگیِ آدم را با دستشویی اشتباه نگیرند. یو نو واتای مین؟

تکه ای از مُردن هایم ۲


دستم را سفت تر روی زنگ میفشارم، انگار سفت تر فشار دادنش تاثیری بر شنواییِ صاحب خانه دارد. اما نه پاسخی نیست. سوز می آید و نوکِ بینی ام احتمالا سرخ شده است. لگدی به در میکوبم و فحشی زیرِ لب نثارش میکُنم. آه میکشم و دست هایم را تویِ جیب هایم فرو میبرم. راه می افتم.
"در خیالاتِ خودم در زیرِ بارانی که نیست
میرسم با تو به خانه از خیابانی که نیست"
-چرا پیاده اومدم واقعا؟ 
و خودم را فحش میدهم
از خیابان رد میشوم. غریبه ای از کنارم رد میشود با عطری آشنا. برمیگردم. دیگر نیست. بوقِ ماشین ها بلند میشود و من به آن سوی خیابان میدوَم. چشم میگردانم.
این باید تو می بودی. این عطرِ تو بود. راه رفتنِ تو بود. قدم های تو بود که طبق معمول از من دورت میکرد. صدایت زدم. نشنیدی. 
بلندتر صدایت زدم و برگشتی.

"هربار مرا مینگری میمیرم

از کوچه ی ما میگذری میمیرم"

این نگاهِ تو بود.

دنیا ایستاده بود. نگاهت ایستاده بود. جهان باید می ایستاد تا من خودم را در آغوشت پیدا کنم. می دوم. و صدایِ بوقِ ممتدِ ماشین ها بلند میشود. صدای زمین افتادنم می آید. صدایِ برای بارِ صدم از تو جدا شدنم. صدایم میزنی و "اسمِ من از زبانِ تو چه خوش آواتر است". 
من میمیرم.

"میشد بگیری دستِ من را قبلِ افتادن 

اما نشد تا من بفهمم عشق تاوان داشت 

من مرده بودم مرگ با من زندگی میکرد

من مرده بودم مرگ در رگ هام جریان داشت "


  ادامه مطلب ...