I have been having so many panic attacks that they're a part of my routine life now.

6 panic attacks a day/keeps the doctor away. 

هار هور کیر :|

I need more drinks and less life


بالاخره یه روزی میتونم این حالِ فاکداپمو با کلمات توصیف کنم و خبرِ مرگم یکم راجبشون بنویسم :| 

ایم فاین ولی جدی :| 

پی نوشت.

چه حس قزنگیه آدم مدرسه نداشته باشه اولِ مهر (یا به عبارتی سومِ مهر :)))

اگرچه تلخ باشد فرقتِ یار/ در او شیرین بود امید دیدار :||||

احتمالا یکی از بزرگترین و سخت ترین دردای فراق، که هیچ شاعری بهش اشاره نکرده، دردِ فراقِ پاسپورته :| 

و یکی از سخت ترین انتظار کشیدنا، انتظار کشیدن برای برگشتنِ پاسپورته :|

فاک خب :|


دارم خفه میشم :|


مثلا بیا برگرد..

پیش نوشت: این متن با تقلید از یکی از پست های اینستای روژینا نوشته شده است.


مثلا بیا دوباره شبِ تولدِ اِکس- اِکسم (:|) تو خونه ی دکتر کریمی اینا همو ببینیم ولی من رومو اونور نکنم و این دفعه بیام باهات دست بدم.

بیا دوباره تو باغ ما با هم فیلم ببینیم ولی بعدش شری گیر نده که "این پسره خیلی روت کراش داره چرا نمیری باهاش؟ پولدارم که هس". 

مثلا بیا دوباره بریم تو راه پله ی خونه ی خاله الهام اینا جنگا بازی کنیم! Young and stupid باشیم و ندونیم که قراره تا چن سالِ دیگه چی به سرِ رابطه هامون بیاد! 

بیا دوباره تو اتاقت تنها باش و من زودتر از بقیه از استخرِ خونتون بیام پیشت که تنها نباشی و وقتی اومدم بیا برام دوباره عاهنگ بفرس! 

بیا دوباره تو زیر زمینِ دکتر کریمی اینا جکِ ناموسی بگو ولی من سرخ نشم و خجالت نکشم و نگم وای این چقد بی ادبه! 

مثلا بیا دوباره دوازده سالم باشه و وقتی ازت میپرسم "این چیه؟" بهم نخندی و مثِ آدم بگی "webcam". 

مثلا بیا دوباره قایم موشک بازی کنیم و بریم تو کمدِ مخفیِ تهِ اتاق مامانت اینا قایم بشیم و کم کم گرممون بشه و اکسیژن کم بیاریم ولی این دفعه وقتی میایم بیرون شام تموم نشده باشه! 

بیا دوباره تو باغمون با مونوپولیِ تو بازی کنیم و من هی تو دلم نگم "عـــَــــــ! این چقد خفنه که مونوپولیش کردیت کارد داره" 

مثلا بیا دوباره بعدِ اینکه رفتیم شهرزاد ناهار خوردیم بیایم خونتون و من ندونم که این آخرین باریه که میام خونتون.

مثلا بیا دوباره بهم بگو چقد صدام خوبه و قشنگه ولی این دفعه واسه مامانت صدامو پلی نکن که من کلی دعوات نکنم! 

مثلا بیا قرارِ دوءِت بذاریم ولی این دفعه مامانِ من راضی شه که بیام خونتون و آهنگ بخونم! 

بیا دوباره شبِ عید تکست بده که میخوای یه چیزی بم بگی و کلی کشش بده و آخرشم نگو ولی من فک نکنم که میخوای بگی عاشقمی!! 

بیا دوباره شبِ ولنتاین همو تو خیابون ببینیم ولی ملیکا توی جوب واینسه و من خودمو برات چُس نکنم و بعدش نَرَم با ذوق به نیوشا بگم "پسرِ یه دوستامونو با دوس دخترش دیدم". 

بیا دوباره به من بگو که اگه اون شب پرتو پیشِت نبود میومدی پیش من که مواظبم باشی و من نگم "برو بابا شما پسرا چقد جو گیرین". 

بیا دوباره come out to me ولی این دفعه من چشمام چارتا نشه و فک نکنم داری دروغ میگی و حسِ عن شدن بم دست نده.

بیا دوباره دمِ خونمون بهم فیفتی شِیدز عاف گری بده ولی این دفعه من نیام دمِ در و عن بازی در نیارم و بذارم بیای تو خونه و برات کوکی درست کنم و چایی بیارم. 

بیا دوباره چهار ساعت و نیم با هم تلفنی حرف بزنیم ولی این دفعه من نگم "من با 'بیسکشوال' بودنم مشکلی ندارم" و بگم "من با 'بایسکشوال' بودنم مشکلی ندارم".

مثلا بیا دوباره بهم بگو که من بهترین دوستتم و چقد دوستم داری ولی من نگم "نباید آدما رو دوس داشته باشی".

بیا دوباره بیا خونمون و ظرفا رو بشور ولی این دفعه من یه تعارفی بزنم که "بابا نمیخواد! نشور!".

بیا بهم بگو که الان به استیجِ بیستِ دوستی رسیدیم و من دوباره همونجوری ذوق کنم!

بیا من برات before-sex shot بفرستم و دوباره  بگو "الان ینی اون دَس میده، تو کُس میدی".

بیا شبِ تولدِ کیاناز خونمون و ماجراهات با سینا رو تعریف کن ولی این دفعه مامانم با یه ظرف میوه نیاد تو اتاق و بحثِ همیشگیش راجب مامان باباتو شروع نکنه.

بیا دوباره برام سوتینِ مشکی بخر ولی این دفعه اسفنجی نباشه :|!

بیا دوباره وسطِ روز و وسطِ هفته و تو بدترین تایمِ ممکن بهم زنگ بزن بگو بیا خونه ی شیلا اینا ولی من تو دلم نگم "بابا اینم چه دلش خوشه عا:|" 

بیا دوباره بگو با هم بریم بیرون ولی ایندفه عم من نتونم بیام و بگم نمیتونم.  [because some things never change khob :|]

مثلا بیا دوباره با هزار تا امید و آرزو بیا خونمون ولی این دفعه کتابامو بیار و این دفعه من نفرستمت مثِ جنده عا رو پشتِ بوم و مامان بابام نیان و همه چی به آکواردترین حالتِ ممکن در بیاد و مامانم طبق معمول بحث مامان باباتو وسط نکشه. 

مثلا بیا دوباره خونمون ولی مثلِ اون اولاش باش؛ بگو بغلم کن و من ریفیوز کنم، نه مثِ بار آخر که من گفتم بیا بغلم و تو ریفیوز کنی.

مثلا بیا دوباره عادم باش! 

مثلا بیا دوباره! ولی من این دفعه عن نباشم!

مثلا بیا

مثلا بیا برگرد..



تولدت مبارک :))