وات د فاک؟؟؟؟


بدیِ قلب این است که موقعیت شناس نیست.
وقتی به قول نوژین هارتلِس بودم، قلبم اینطور مسخره نمیکوبید خودش را به قفسه سینه ام، درد نمیگرفت و تویِ خودش خودش را مچاله نمیکرد و شهریار نمی آمد نبضِ من را بگیرد و بگوید "تو چرا انقد نبضت تند میزنه؟ همیشه اینجوریه؟" و من ندانم چه بگویم و بعدش به من یواشکی بگوید "فشارِ کارتو کم کن" و بعد با نگاهِ ترحم آمیزِ اشک در بیارش که مرا یادِ همه یِ چیزهایی که قلبم را درد می آورد می اندازد ادامه دهد "نه فقط فشارِ ورزشو" و خودش و خودم بفهمیم که چه میگوید و من بغضم بگیرد و گلویم خشک شود و دهنِ خودم را سرویس کنم.
به قولِ کریستین بوبن آدم باید یاد بگیرد که آن هایی که عاشقانه دوستشان دارد را با اشک و نگاهِ ملتمسانه [و قلب درد] ترک کند و یاد بگیرد که نو مدِر چقدر عادم خوب و نایس باشد، همیشه آدم هایی هستند که لیاقتش را ندارند و آدم هایی هستند که نمیفهمند چقدر قلبِ آدم را درد می آورند.
قلبم جان! بس است دیگر. یا نزن یا درست بزن.


 

ادامه مطلب ...

سْتاپ فاکینگ می آپ

پاییزِ سالِ بعد کاش برگ ها کمتر بریزند
کاش باران ها بیشتر ببارند
پاییزِ سال بعد کاش خوشحال تر باشیم 
کاش درخت ها یادشان نرود نفس کشیدن را
کاش بشود گریه نکرد و کاش بشود حرص نخورد و کاش بشود قلبِ آدم تویِ گلویش نزند. 
پاییزِ سالِ بعد کاش دوتا مهر داشته باشد و آبان نداشته باشد.
پاییز سالِ بعد کاش بغض هایمان راحت تر بترکند
کاش بغض هامان بمانند تویِ همین نصفِ پاییزی که رفته و کاش از نصفه ی دومش بیشتر بخندیم.

پ.ن: خدا بهتر از آن است که می اندیشید.

پ.ن۲: میشه بذارین خوشحال باشم/بمونم اف.اف.اس؟ :|

بعضی عادم ها هم فرشته هایی هستند که خدا وقتی بال کم آورده شوتشان کرده توی بغلِ من. 

چون آدم دیگر باید خودش را جمع و جور کند.

پغ میگفت که عادم یک وقت هایی باید به الکی خوب بودن استراحت بدهد و من الان باید استراحتم تمام شود چون خیلی زشت است که من خوب نباشم و وقتی شری شروع کرد به خوب نبودن همه ازش ناامید شدند و هنوز هم خوب نیست و من نمیخواهم نه مژه هایم و نه خودم مثل شری شود و دیگر بس است الکی خوب نبودن و دیگر بس است بغض کردن و بغلِ سارا گریه کردن و بس است لوس بودن و لِیم بودن وقتی این همه چیز های خوب برای خوب بودن هستند و این "هلیا یه جوری شده" و "هلیا چرا انقد ناراحتی؟" ها دارند خیلی لِیم میشوند کم کم و برچسبِ انرژی مثبت را از روی من دارند میکَنند (یا آلردی کنده اند.) و خوب بودن چیزیست که آدم وقتی حالیَش میشود چقدر دارد تخمی میشود انجام میدهدش و خوب بودن چیزیست که خیلی خوب است و سخت نیست و خوب بودن حتی بهتر از لاو است و خوب  چیزیست که آدم اگر نباشد به فاک میرود و تنها و بدبخت و زشت میشود و خوب بودن خیلی بهتر از خوب نبودن است و کم کم دارم وِجایْنا میگویم پس خودتان بفهمید دیگر.

وقتی نباشی اعتیادی خاموش خودش را نشان میدهد، از درد به خود میپیچم،  قلبم نای تپیدن ندارد، چشمانم سوی دیدن، مغزم مختل میشود ؛ گاهی رویِ صحنه های مبهم قفل میکند و گاهی تاریکِ تاریک میشود. ادامه مطلب ...