Cuz I'm scared, of what can't be ours, scared of the odds

ازشروط و احتمالات میترسم

از قافیه های بدِ ابیات میترسم

میترسم از هر آنچه در پیش است

از فکر هامان که بداندیش است

از پیرهن چهارخانه یا گل دارِ تو

"از حسرت دراز کشیدن کنارِ تو"

از بوی نگاهِ تو که هر شب به دیگری ست

از موهایت که باز است و سرِ من که روسریست

از سیه روزیی, که به من زل زده است

از مرگ که به سمتِ دلم پل زده است

از بغضی که عمریست گیر کرده در حلقم

از "بیزار از این جماعت ونگاهِ این خلقم"

از گردن و پیراهنم جای کبودی ها

که میروند اما نه انگار به زودی ها

از خونمان پاشیده بر چهره ی این شهر

از دیوار های پاره پاره ی این شهر

از ما که در تمام قهوه ها، در فال هم بودیم

بین همه ادم ها, فقط دنبال هم بودیم

از آسمانها که تو رفتی و بعدت تاریک شد

از دستش که گرفتی و به من شلیک شد

از فریاد هایم به تو در عالم مستی

از تو که نیستی و باور میکنم هستی

از خاطراتی که با کُشتنم درگیر است 

از برای برگشتنت که دیگر دیر است 

از پری هایی که از نسلِ شیطان اند

از خواب هامان که نمیبرند و پریشان اند  

از این دریای آشفته حال میترسم

کاش غرق شوم در اشک و در سم

ای خوبِ من از عاشقی با تو پشیمانم

میترسم از این سال هایی را که زندانم

میترسم و تنها تو میفهمی 

از بین آدم ها تو می فهمی

تو میفهمی که این شب ها چقدر سخت است

که پشتِ من، گریه های زنی بدبخت است

که کابوس ها سهم من از شب و از ماه است

میفهمی این روزها، شب هایم چه کوتاه است؟

من را تو میفهمی و تو هرگز نفهمیدی

که اشک بود دریا که در چشم هام می دیدی

که مرگ بود، شب های گریه کردنم تا صبح 

که جنگ بود، آنچه تقاضایم برای صلح

من را فهمیدی، نفهمیدی، رها کردی

با دلِ خونِ این مُرده چه ها کردی؟ 

من که میترسم از این....ول کن. هراسم نیست

من را تو فهمیدی؟ یانه؟ من حواسم نیست

No smoking

یکی از یکی بِچ تر :|


بعدا نوشت: باورم نمیشه که منظورم به پغ بوده :'))

-خدا رو چه دیدی؟

+ندیدم...

How unfair is just our love/life / from something real that's out of touch

ما دلتنگِ سراب و خوشی و ماه شدیم

تو خودت را به مهمانی مهتاب بردی

ما در طلوع هایمان نور نفس نمیکشید 

و تو با گاریِ خورشید، آفتاب بردی


هر بلایی بود قسمت ما و رویای ما بود 

بر سر دانه دانه ی آرزوهایمان مرگ آمد

ما زیرِ همه باران ها تنها ماندیم

و تو چتر داشتی وقتی تگرگ آمد