خدا وکیلی من چقد خوبم ولی :|


مرا ببخش که در بهار به دنیا آمدم؛

جای شکوفه های هلو را تنگ کردم، 

بهارت را خراب کردم

 و گلبرگ هایم که ریخت، میوه ندادم.

مرا ببخش که در بهار به دنیا آمدم؛

باید با برفِ زمستان پایین می آمدم، 

روی گونه هایت مینشستم

و برایت از آسمان، ستاره می آوردم 

باید میدیدمت و مثل برگ های پاییزی، زمین میریختم،

مرا میبوسیدی و مثل پاییز، سرخ میشدم.

مرا که در بهار به دنیا آمدم ببخش،

باید خورشیدِ تابستان 

به تولدم میتابید

تا انجماد این فاصله ها له شود.

مرا که در بهار به دنیا آمدم؛

نه به خاطر بهار

که به خاطر به دنیا آمدنم ببخش.



بعدا نوشت: خواب دیدم که اینو غزل خلیقی نژاد دزدیده و شعرِ منو با هشتگِ غزل خلیقی نژاد گذاشته بودن اینستا :| #کُسـ_خواب :|


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.